جز در مقابل تو قدم خم نمی شود
باسجده بر تو ارزش من کم نمی شود
وقتی دلیل خدمت انسان عبادت است
هرکس نکرد عبادتت آدم نمی شود
هرچند میشود گره هایی به عقل باز
بی دست عشق ،مفت و مسلم نمی شود
خوشتر نماز اول وقت است و باحضور
هرچشمه به حرمت زمزم نمی شود
سجاده ات و صورتت از اشک خیس کن
هرسبزه چونکه لایق شبنم نمی شود
بعد از نماز و عرض ارادت ،بخواه ،چون
الا به دوست زخم تو مرهم نمی شود
مهدی زکی زاده 27/10/92
++++++++++++++++++++++
نیستم آبی که رفت از جوی تو
عاقبت برگشت دارم سوی تو
همچو ابراهیم دارم آرزو
یک نظر برقامت دلجوی تو
میگذارم روبرویم آینه
تابیاندازم نظر بر روی تو
بید مجنون را که باد آرد برقص
چشم اندازم شود گیسوی تو
یوسف از چاه حسادت شدرها
تا بدست آورد تار موی تو
بانسیم نوبهار از هرگلی
میتراود شمه ای از بوی تو
در دم عیسا و موسایی عصا
نیست جز هنگامه ی جادوی تو
آیه آیه بر لب ختم رسل
جاری است آوای گفتگوی تو
هروجب از آسمان ها و زمین
نیست خارج از حدود کوی تو
از رگ گردن به من نزدیکتر
ازچه رو باشم به جستجوی تو
مومن صادق خدایی گونه است
جسم و جانش چون شود همسوی تو